آرین آرین ، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

بنده ی سفارشی

چه خوبه که هستی.....

بنام خدا آرین عزیزم سلام چه قدر خوبه که هستی...تو مثل بارونی که هوای خونه ی ما رو تلطیف می کنی...صبحا که از خواب پا می شی صدای خنده هات با آواز پرنده ها هم نوا میشه و شادی و نعمت رو به خونه مون سرازیر میکنه...حضورت غما رو می بره...با وجود تو حتی تو پاییزم هوای خونه ی ما بهاریه...آرینم همیشه بهاری بمون... آرین عزیزم... شیرینی زندگی ما......تو واسه ما مثل لبخند خدایی که ما هرگز از عهده ی شکرش بر نمی آییم...همه ی آرزوم اینه که هیچ وقت از محبت و دوستی خدا فاصله نگیری...الهی آمین آرین نازم این روزا خیلی شیرین زبونی می کنی.حواست به همه چی هست اصلا نمیشه سرت کلاه گذاشت منم تا می تونم سعی می کنم درکت کنم و به خو...
24 آبان 1392

حالا می فهمم....

بسم الله آرین عزیزم سلام امروز.... 42 روز از پاییز می گذره ...خدا wall paper اینجا رو عوض کرده...همه جا رنگارنگه...زرد  نارنجی  قرمز  صورتی....خیابونا پر از برگ و صدای خش خش  ه ...تابلوی عظمت خداست... امروز....24 روزه که مامان اعظم و بابا حسین رفتن مکه....بعد از فوت آبا(6 مهر)تنها چیزی که می تونست مامان اعظمو تسکین بده همین بود ...ببین خدا چقدر هواشو داره!...عمه پریسا هر بار که حرف مامانش میاد وسط چشماش پر آب میشه...یکی یه دونه س دیگه...اما چیزی نمونده .همش 6 روز دیگه...6 روزی که اینجا دیر می گذره و اونجا  مثل برق و باد....مگه دل کندن از مکه و مدینه آسونه؟.... اونم وقتی که بوی محرم بیاد.... ...
12 آبان 1392
1